... دوست ...

 

دلم چند حرف می خواهد.


یک د با آن انحنای نازک که راز بودن در آن نهفته است.

 یک و که سر در گریبان برده در هجوم باد و سکوت کرده است.

یک س با دندانه های همسان که ستاره ها را میشمارد تا سپیده دم.

دست آخر هم یک ت که نقطه تنهایی را به آغاز تو میرساند.


دلم چند حرف می خواهد تا با آنها واژه ای بسازم و تا دوردست بیایم.

تا برسم و دست تو را بگیرم.

راستی...
تو کجایی ای دوست ؟

دلم خیلی گرفته ....